جعفر گلابی گرانیهای اخیر در كنار مجموع شرایط خاص و پیچیده و پرمساله كشور نگرانسازتر از آن است كه با سكوت مسوولان بلندپایه از سر بگذرد یا چارهاش فضاسازیهای مالوف باشد.خسارتها از هر طرف قابل مشاهده است و اگر با همین روند پیش رویم، معلوم نیست با چه شرایطی به یكسالگی دولت خواهیم رسید! اگر گذشت 9 ماه از آغاز به كار دولت برای ارزیابی عملكرد او كم باشد قطعا این مدت برای ارایه برنامههای مورد نیاز در بخشهای مختلف كافی است و اگر دولتی پس از این همه مدت قادر به ارایه برنامههای خود نباشد مسلما در میدان اجرا كه سخت و ناهموار است و انواع پیشامدهای غیرمنتظره در آن طبیعی است، ضعیفتر جلوه خواهد كرد. اكنون مزید مشكلات كشور در ابعاد گوناگون بیش از هر زمانی سوالآفرین شده است كه برنامههای دولت برای مقابله با بحرانهای مختلف خصوصا تورم و انفجار قیمتها چیست؟ چگونه میخواهد به جذب سرمایهگذاری بپردازد و اشتغال ایجاد كند؟ باوجود تحریمها و تعلیق مذاكرات هستهای نه تنها امیدی به سرمایهگذاری خارجی نیست كه سرمایههای مادی و نیروی انسانی كشور سیلآسا خارج میشوند و اقتصاد نحیف را با ضربات سهمگین روبهرو میكنند.وقتی در اوج تحریمها به سر میبریم و امكان واردات و صادرات گسترده و شفاف وجود ندارد و بازار سیاه با انبوهی از فساد و رانت و گرانی دمادم سیطره خود را افزایش میدهد، اگر همه دستگاههای كشور برای نظارت بر قیمتها بسیج شوند كار چندانی از پیش نخواهند برد كما اینكه تاكنون برای جهش قیمتها نتوانستهاند مزاحمتی ایجاد كنند! دولت آقای روحانی جنس و تاثیر تحریمها را میدانست، ظاهرا دولت فعلی هنوز شناخت كاملی از تحریمها و آثار گسترده و مخرب آن ندارد و مجموعه عریض و طویل اداری دولت هم از چنین شناختی بیبهره شده است و همین خود مشكلات تحریم را مضاعف میكند.به نظر میرسد بسیاری از مدیران تازهكار كنونی شعارهای كوچكنمایی تحریمها را باور كرده و با همین پیشزمینه و سهلانگارانه وارد میدان اجرا شدهاند! به عبارت دیگر افزون بر انواع مشكلات و چالشهای گسترده غفلت از نوع و جنس معضلات كشور در مدیریتهای جدید چالش بزرگی است كه هنوز آثار خود را به صورت كامل به نمایش نگذاشته است.مدیران ضعیف و بیتجربه در سطحی وسیع به كار گرفته شدهاند كه بعضا با الفبای حوزههای محوله آشنایی ندارند.نگاهی به سوابق مدیریتهای ارشد در هیات دولت آن هم در شرایط بغرنج كنونی و تنگنای زمان واقعا تكاندهنده است.مسلما وزیر جوانی كه تا پیش از این مسوول بخش كوچكی از یك نهاد غیردولتی بوده است در بهترین شرایط معاونانی همتراز خود را به كار میگمارد و آنها هم به ترتیب به مدیریتهای ضعیفتر و كم تجربهتر مسوولیت میدهند و ما با یك ضعف اداری گسترده و شلخته و كم سابقه روبهرو شدهایم كه نمیداند كجا میخواهد برود و یك اقتصاد بدون مشكل را هم دچار آسیبهای جدی خواهد كرد.در واقع دولت با شعار اخراج مسببان وضع موجود از تجربه 40 ساله مدیریتی كشور خود را محروم كرده است.همان مدیریتها با آزمون و خطا و هزینههای سنگین مجرب شدهاند ولی ظاهرا باز هم میخواهیم همه چیز را از صفر شروع كنیم، چنانچه گویی دوباره انقلاب شده و هر كس مسوولیتی داشته است نه تنها نباید از تجربهاش استفاده كرد، بلكه به كارها و برنامهها و حتی مشاوره و دلسوزیش با سوءظن نگریست! این معنا به تعبیری شاید خطری بزرگتر از خطر تحریم باشد و روزی چشم باز كنیم و ببینیم كه شیرازه امور در هم پیچیده شده است.كدام كشور با سرمایههای علمی و عملی و انسانی و كارشناسانه خود اینگونه برخورد میكند؟كارشناسان شاكله اداری هر كشوری را تشكیل میدهند كه مدیریتهای سیاسی تنها در كنار آنان و بخش كوچكی از تمشیت امور را برعهده میگیرند.قابل قبول است كه مدیریتهای سطح بالا سیاسی باشند ولی حداقلی از كار اجرا را بلد باشند و با فرض غلط بودن جهتگیریهای قبلی در سیستمها تغییرات مثبت ایجاد كنند ولی هر چه پایینتر بیاییم باید از جناحی بودن آنها كاست و به دانش و تجربه و كارنامهشان نگاه كرد.اگر یك سیستم سازمانی با تغییر بیضابطه و جناحی مدیریتها كاركرد معمول خود را از دست بدهد حتی اهداف سیاسی مدیران ارشد را هم نمیتواند تامین كند.هنگامی كه همه مقدمات یك اقتصاد سالم و پویا در سطح ملی فراهم شود ولی از داشتن یك سیستم كارآمد و كارشناسانه محروم باشد، فرصتهای بزرگ از دست میروند و به جایش خسارتها شكل میگیرند.در دولت آقای روحانی هم به علت فشارهای سیاسی و بدسلیقگی تصمیمگیران اصلی آنچنانكه باید از تجارب گران انواع مدیریتهای پس از انقلاب استفاده نشد.چه بسا اگر آن دولت در این زمینه شجاعت به خرج میداد و از فرصت برجام تا پیش از خروج امریكا حداكثر استفاده را میبرد.به نظر میرسد دولت كنونی حتی از مدیران باتجربه اصولگرا هم خود را محروم كرده و مسوولیتها را به ثمن بخس به كسانی سپرده است كه در میانشان اشتراك برنامهای وجود ندارد و صرفا جوان و همشعارهستند و مرتبا ایدههای انقلابی مافوق پسند بدون كوچكترین ضمانت اجرا میدهند!با چنین مجموعه مدیریتی بدون تحریم و كرونا و خشكسالی و تشنج در روابط بینالملل هم مشكلات از هر سو سر بر میآورند!چنانكه دولت آقای احمدینژاد زمینههای آماده برای كار و صندوق ذخیره ارزی پروپیمانی تحویل گرفت و عاقبت، كشور را با بدهی و هفت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و انبوه چاههای غیرمجاز در اوج خشكسالی و رشد منفی اقتصادی و حداقل اشتغال ممكن تحویل داد.بحران بزرگ از همین ناحیه به سرعت به سویمان در حركت است.
نظرات